علی جون علی جون ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

جوانمرد کوچک

ماموریت طبس

سلام دوستای مهربونم ، من با مامانیم ٢٨ و ٢٩ فروردین دو روزه رفتیم طبس البته تنها نبودیم همکارای  مامانی هم بودند با بچه های گل شون ، خیلی خوش گذشت جاتون خالی ، خصوصا جای آبجی مریمم . منم که زنده باشم تا جون داشتم فضولی کردم . البته نگفته بودم قبل سفر به طبس روی چرخم بودم و شیرازه هم دستم بود از روی چرخ افتادم و شیرازه کوبیده شده توی دهنم ، باباییم منو سه دکتر برد آخرش دکتر گفت خدا رو شکر پاره نشده که نیاز به جراحی باشه فقط زخم شده بود ولی خیلی اذیت  بودم دکتر بهم خشک کننده داده و گفت مایعات و بستنی بخورم .الانم بد نیستم . ولی با این وجود کم نذاشتم و حسابی شیطنت کردم البته خانم گلی ها که ٥ تا بودن همراه ما ، از بزرگ وکوچ...
31 فروردين 1393

علی جون و گل

 سلام ، دوستای گلم ببینید چه گل خوشگلی دارم خاله زهرا به مناسبت پیروزی انقلاب هدیه داد .     توی عکس ذیل هم هد بابایی یم رو زدم از بس که میگم مامانی یم ، بابایی یم ، آبجی یم فکر میکنم وسایلاشونم مال منه . ببینید از بس جومونگ نگاه کردم همیشه هم شمشیر به دستم       ...
16 فروردين 1393

15 فروردین تولد مریمی گل

       بیایید به احساس گل مریم پی ببریم . . .  وقتی شبنمی بر روی گل مریم نازی مینشیند مریم از طراوت شبنم که بر تنش نشسته عطرش را به طبیعت هدیه میکند  و عاشق رهگذری که از انجا میگذرد به ان احساس پی می برد و میداند که باید شبنم گونه بر تن مریم بارید و فدائی بود.  احساس گل مریم  نوید عاشقیست من این احساس را به تو تقدیم میکنم و عطر مریم که یاد آور خاطره هاست را تقدیم میکنم به گلزار وجودت . . .  سال 1381 سال اسب ،سال 1393 هم سال اسب ، 12 سال گذشت .  مریمی جون دوستت دارم . ...
16 فروردين 1393

علی جون در 13 نوروز93

    سلام ، 13 نوروز 93 هم تمام شد ان شاء الله سال دیگه همینطور همه کنار هم باشیم روز خوبی بود منم تا تونستم شیطنت کردم باباییم که تا شب سر کار بود اولش مریم جون و بعدشم مامانیم خیلی خسته  شدند چون همش میخواستم کوه برم . بعدظهرش هم از بس خسته شده بودم پهلوم درد گرفته بود همش گریه میکردم آخه چند روز قبلشم  پهلوم به مبل خورده و کبود شده بود .بالاخره با کمک  خاله جون و عمو جونم خوابیدم . ولی خیلی خوش گذشت جای باباییم خیلی خالی بود .... ...
16 فروردين 1393

علی و طوطی

سلام ، باباییم برام یک طوطی خریده منم همش میگم طوطیه علی ولی انگار طوطی با من قهره هیچی نمیگه . همش صداش میزنم طوطی ، طوطی من علی یم ولی جواب نمیده ، باباییم میگه باهاش حرف بزن تا عادت کنه به این محیط آخه من بس که حرف زدم خسته شدم .... ...
16 فروردين 1393

علی و...نمیشه گفت

سلام ، من پسر گلی هستم ولی یک کلمه بد  میگم ولی شاید خودم نمیدونم این قدر بده ولی هر موقع عصبانی میشم یا لجمو در میارند نگاه نمیکنم که کیه میگم بی ....شعور باباییم خیلی دعوام میکنه میگه بگو بی خود ولی مامانیم و مریم میخندند از بس با نمک میگم فکر کنم روم زیاد شده ...... از ترس باباییم وقتی کنارشم این حرفو نمیگم یک خورده فاصله میگرم مجددا تکرارش میکنم فکر نکنید بی ادبم ها .... ببینید حالتم موقع گفتن این کلمه . ...
11 فروردين 1393

2.5 سالگی و نوروز 93

سلام ، دوستای گلم سال نوتون مبارک امیدوارم خوب و خوش باشید . من که خدا رو شکر خوبم و پر انرژی بس که شیطنت میکنم و شیرین زبونی . آبجی مریمم رو تا دلش بخواد اذیت میکنم خودشم کم توبه . خواب که از چشمام دور شده صبح که بیدار میشم تا ساعت ١ گاهی هم تا ٢ شب بیدارم البته استثنا هم داره اگه غروب بریم بیرون شاید توی ماشین خوابم ببره اون موقع که شب باید به زحمت بخوابم . خلاصه با تمام این شرایط مامانییم میگه وقتی خوابی خونه تاریکه . ببینید چه قدر آرومم باز میگن پر انرژی .....   ...
11 فروردين 1393